نور

چشمانت را ببند. مرا خواهی دید.

نور

چشمانت را ببند. مرا خواهی دید.

...؟

سلام


علم و دانش و هرچیزی که به واسطه آن به درک اطراف خود میرسی وجودی دورنی برای شماست.

شاید بهتر است از آن به علم و... تعبیر نشود.

علمی که خود فاصله ای تا حقیقت باشد آن علم نیست عین جهل است.

آنکس که فکر می کند اسراری را می داند و در انتقال آن بخل می ورزد. باید بگویم هیچ سرّی وجود ندارد که قابل انتقال با نوشته و حرف و... باشد. مگر از روش خاص آن استفاده شود. چون آنکس که قصد انتقال چیزی را به او دارید درکی متفاوت و در مرتبه ای متفاوت است.

عالم را رتبه بندی نمی کنم. فقط نیاز به گفتن این جمله را احساس کردم: ما اکثرا فکر می کنیم بسیار دانا هستیم حال آنکه هیچ نمی دانیم و آنچه که فکر می کنیم دیگری دارد هم علم محسوب نمی شود.

اگر به فکر بازی هستی. بازی خوبی را شروع کرده ای هیچ گاه تمام نخواهی کرد و تا ابد ادامه خواهد داشت.

ادامه مطلب ...

درد

غم مرا که برایم بازگو می کند؟ آخر به کدامین عمل پاداشی چنین زیبا و سوزناک را به من عطا می کنی؟ اگر تو دوست بداری من هم راضی خواهم بود.

چشمانم هم به من بخل می ورزند حال چه انتظار از غیر.

مرا تنها می گذاری تا یادت کنم؟!

مرا بی همزبان می گذاری تا هم زبانت باشم؟!

مگر کیستم که اینگونه بهایی می دهی تا گرانم کنی؟!

ساحل گمشده ات را نیافته ام. در پی تو خود را هم گم کرده ام.

آری. من خواهم سوخت. بسوزان که دوست دارم سوختنم را.


آنچه می دانی خود فاصله ای با حقیقت است. چون تو از مجرای آن به حقیقت می نگری.

بینش...

بینش - آگاهی - علم لایتناهی - آگاهی کیهانی و... هر نامی که برایش می گذاری. از هر طریقی که در مجرای درک آن قرار می گیری. آنرا در صفحه دل مکتوب بدار... .

عده ای سکوت را پذیرفته اند و سکوت می کنند و گویی اگر لب به سخن باز کنند چیزی را از دست خواهند داد. دوستان عزیز پختگی شما را تبریک می گویم و سکوت اگر همراه با رنج است صبر را برای شما خواستارم.

شما بر قوانین خود استوار بمانید که خوب است ما هم اگر با گفتار چیزی را از دست بدهیم. وجودی است ناظر این از دست دادن. او اگر بخواهد نمی دهد و اگر داد می گوییم.

البته نه هر ویرانه دل جایی برای قرار گرفتن این هاست. نه این ها از هرکسی دل می برند.

ذجر شما را برای خود و تمامی مهر و عشق را برای تمام عالم آرزومندم شاید چشمانمان باز شود و ببینیم چیزهایی را که تا کنون ندیده ایم.

ورود خودم را به دنیای شما تبریک می گوییم. من آمده ام. اگر خشنود از آمدنم نیستید هم اکنون انصراف دهید که آنچه را برای خود ساخته ای هیچ گاه از میان نخواهد رفت. مگر جایگزینی بیابی.

کلی سخن می گویم جایگزینی هم نخواهی داشت.


موفق باشید.

داشته ها!!!

در گذر از مکاتب و جستجویی عشقی که گم کرده ام جایی رسیدم که درس های بسیار داشت. آنجا از گذشته هایم بیشتر یادم دادند. بیشتر به یادم بودند. بیشتر پایین آمدند.

گفتند بیا بالا و دستم را گرفتند و بردند. هرچند هم اکنون دست رد زده ام و در فضایی قوطه ورم که امید نجات قبل از برخورد به زمین را دارم... .

انسان را از انس گرفته اند که زود به هر چیز عادت خواهد کرد. این قاعده تجرد اوست. عادت را از چه گرفته اند؟ شاید از انسان. چرخه ای گم شده در عالم ما.

--

در آنجا می گفتند که: دلت را پاک کن از هرآنچه هست. وقتی از هر واقعه زندگی درسی می گیرید پس آنکس که وسیله انتقال این درس و تجربه به شماست استاد و مدرس شماست. پس قوانین استاد و شاگردی را رعایت کن.


ادامه مطلب ...

نور؟؟؟!

خدا یا هرآنچه نامش را خواهی گذاشت.

گاهی گویی خویشتن یا... .

وجودی است که برای تکامل نیاز به حضور و یادآوری همیشگی داری.

در پست های گذشته نوشته بودم که همیشه با شما در حال سخن گفتن است و فقط کافی است جوری بهتر ببینید و بیندیشید تا بینشی فراتر از حد تصور را به شما اعطا کند.

بعد مدت طولانی این نکته را دیدم که در وبلاگ دوستم نوشته شده بود: "خدا نور آسمانها و زمین است".

فکر کنم دوستم این حرف رو از قرآن تفسیر کرده حالا من به تشریح و تفسیر بیشتر اون خواهم پرداخت.

ادامه مطلب ...