نور

چشمانت را ببند. مرا خواهی دید.

نور

چشمانت را ببند. مرا خواهی دید.

...؟

سلام


علم و دانش و هرچیزی که به واسطه آن به درک اطراف خود میرسی وجودی دورنی برای شماست.

شاید بهتر است از آن به علم و... تعبیر نشود.

علمی که خود فاصله ای تا حقیقت باشد آن علم نیست عین جهل است.

آنکس که فکر می کند اسراری را می داند و در انتقال آن بخل می ورزد. باید بگویم هیچ سرّی وجود ندارد که قابل انتقال با نوشته و حرف و... باشد. مگر از روش خاص آن استفاده شود. چون آنکس که قصد انتقال چیزی را به او دارید درکی متفاوت و در مرتبه ای متفاوت است.

عالم را رتبه بندی نمی کنم. فقط نیاز به گفتن این جمله را احساس کردم: ما اکثرا فکر می کنیم بسیار دانا هستیم حال آنکه هیچ نمی دانیم و آنچه که فکر می کنیم دیگری دارد هم علم محسوب نمی شود.

اگر به فکر بازی هستی. بازی خوبی را شروع کرده ای هیچ گاه تمام نخواهی کرد و تا ابد ادامه خواهد داشت.

سعی در رد چیزی ندارم ولی تمامی مسائل به خودی خود رد شده اند. بهتر است پوچ به مسائل نگاه نکنیم ما وجودی هستیم که متأسفانه هیچ گاه به حقیقت در معنای اصلی آن نخواهیم رسید. چه رنج آور!!!

نکته تنها در یک چیز خلاصه شده است در دریای طوفانی خود را به دست موج دادن بهتر از شنا کردن است. او در مثال به دریایی شباهت خواهد داشت که تو از دیدن آن هم خواهی مرد حال اگر در دریای علم او هستی شنا کردن مرگ زود هنگام تو را نتیجه می دهد به امید آرامش قوطه ور باش...


نقطه.

نظرات 1 + ارسال نظر
سامان سه‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1387 ساعت 04:36 ق.ظ http://WwW.SaLaH3252.BLOGFA.CoM

سلام
خسته نباشی
وبلاگ باحالی داری
به منم یه سر بزن خوشحال میشم
منتظرم
با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد