نور

چشمانت را ببند. مرا خواهی دید.

نور

چشمانت را ببند. مرا خواهی دید.

مقصود و مقصد

خویشتن را اهل هر فرقه ای که می دانی سخنی کوتاه خواهد بود شاید درکی بالا انتقال یابد.

لزوم وجود ادیان اختیاری است که شاید نباشد. زمانی برای هر مکتبی وجود دارد.

یکی قبل از خواب یکی تمام اوقات دیگری صبح-ظهر-... و غیره (دیگر ادیان و مکاتب)

حتی آنکس که خود را از قید تمامی اینها برون کند پایبند به قیود خویش خواهد بود.

هیچ محققی تاثیرات عوالم را رد نخواهد کرد. سیارات و ستاره ها هم بر روی شما تاثیراتی دارند.

اگر اینگونه نمی نگری به احوالات خود در ساعات و روزها تامل کن شاید درک کنی چه می گویم.

چرخش انرژی و تاثیرات تمامی وجودهای عالم گویی بسیار شگرف است.

کوتاه کنم سخن را درهر قانونی به سر می بری سعی برآن کن در زمان تعیین شده آن قوانین خویش را رعایت کنی تا شاید بالی برای پرواز تو باشد.


تو که مسلمانی و درگیر بهشت و جهنم اینها را در همین جا هم می توان یافت کرد. توقع از که داری؟ چه چیزی را در حراجی با خدای خود به فروش می رسانی؟ گویا تو دست حراج به داشته های خود برای دیگران میزنی و نداشته های خود را با خدای خود با گرانترین قیمت حساب می کنی. چه معامله پایاپایی... .

این آتش شناس آتش دوست این نماد خدای را چگونه تصویر کرده ای که هیچ یک از آنها را در زندگی خود عملی نمی کنی؟


یا عیسی پیروانت را ببین که چگونه عشق را تصویر کرده اند و در دنیای خود عاشقانه تصور به سیر مسیر خویش دارند.

گویا ما ره یافتگان گم گشته وصالیم.

در مسیر زندگی سوار کدامین وسیله ای که دنده عقب را برای آن می اندیشی؟ در این مسیر ما دنده عقب نداریم. تو دائم در خروش و حرکتی.

خود را با کدامین مقیاس بالا یا پایین می پنداری حال آنکه نه در بالایی نه در پایین؟ هنر قوطه وری در خود است.


می شنوم مرا محکوم به این می پنداری که چرا در لفاف کلمات اینگونه با تو به سخن گفتن مشغولم.

من خویشتن را درک نکرده ام حال چه انتظار به کمک در درک شماست.


کمتر کسی است که قدر موقعیت و عطا را بداند ما نظر کردگان خالق خویشیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد