نور

چشمانت را ببند. مرا خواهی دید.

نور

چشمانت را ببند. مرا خواهی دید.

ادامه ۲

وجود آدمی در دنیایی محدود بزرگترین عذاب برای آدمی است و لذت آدمی در همین دنیا نشانه عدم رشد او است. هرچند آدمی آزاد به زندگی و انتخاب چگونگی زندگی باشد ولی گویا اختیاری وجود ندارد.

در هر مرتبه ای گویا خدایی داری پس با خدای مرتبه خود سخن گفتن بهتر است.

خدای آفریننده نظام هستی است و با هر کسی سخن می گوید. خدایی که با یک گناه با شما سخن نگوید خدا نیست.

پس همواره انتظار شنیدن صدای او را داشته باش که شاید یک مانیتور و یک وبلاگ هم دریچه ای برای سخن باشد.

هرچند تو همواره در اتصالی ولی  ذهن های پیچیده مجرای خوبی برای دریافت نخواهند بود.

مسائل ساده تر از آن چیزی است که درکش کنی.

درک هر چیز لزوم اجرای آن نیست تو درک کرده ای ولی دلیلی بر پیمان نداری بگذار تا قدرت آن را داشته باشی سپس شروع به کار کن چون پرنده ای که در قفس تو آمده است و در دست توست اگر برود بعید است دوباره برگردد و یا بتوانی او را بگیری.

مبارزه زیاد گواه شکست توست چون تو تمامی تدابیر و استراتژی خود را نشان داده ای. بدان بهترین دوست تو شیطان درون توست و بزرگترین دشمنت خودت هستی.



نظرات 1 + ارسال نظر
>>>~ انعکاس آب ~<<< دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 03:12 ق.ظ http://www.enekaseab.bolgsky.com

سلام دوست گرامی!
متن جالبی بود.با تبادل لینک موافقی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد